تا صفحه اینستاگرامتان را باز میکنید یاد دهه شصت و پنجاه می افتید، کلی عکی سیاه و سفید، شما به چالش عکس سیاه و سفید دعوت شده اید، اما این چالش ها ازکجا آب میخوردند و هدفشان چیست؟
به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵؛ این روزها سرگرمی های افراد از هفت سنگ و گل کوچیک در کوچه های خاکی که هیچ، حتی خبری ازاستقبالهای آنچنانی از بازی های رایانه ای و کنسول دم و تشکیلات آن هم نیست و همه چیز خلاصه شده در یک گوشی یا تبلت چند اینچی و یک دنیای پیچیده و روز به روز تنها شدن و منزوی شدن بیشتر و بیشتر انسانها.
این پیچیدگی و تنهایی مجالی برای تخلیه فیزیکی انرژی نمیگذارد و این انباشت انرژی گاه خود را به شکل خشم و هیاهوی مجازی و حمله به صفحات افراد نشان میدهد که بی شک ما ایرانیها در این مسئله ید طولایی داشته و متاسفانه کارنامه بسیار سیاه از خود در سطح بین الملل بجای گذاشته ایم.
در این میان رفتار کاربران ایرانی نیز در نوع خود تامل برانگیز است. رفتارهای عجیب، شتابزده و احساسی که گاه تبدیل به چالش های خنده دار و مسخره ای شده که به حدی در آن افراط می شود که بطور مثال وقتی یک روز صبح صفحه اینستاگرام خود راباز می کنیم در کمال تعجب می بینیم مورد حمله عکسهای رنگ باخته (سیاه و سفید) قرار گرفته ایم و از یک سو شاهد انبوه تصاویر حاصل از ذوق زدگی برای عقب نماندن از چالش اخیر هستیم و از سویی دیگر بی اختیار وادار می شویم نه فقط به دوستانمان امتیاز(لایک) بدهیم بلکه به شدت ترغیب می شویم به این جنبش بی سر و ته بپیوندیم.
حال این چالش چه عواقب و اثری حداقل برای من به عنوان کاربر خواهد داشت و یا چه حاصلی برای جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، بحث مفصلی است که متولیان فرهنگی و از جمله جامعه شناسان به اندازه کافی درباره آن صحبت و در خصوص مزایا و یا حتی آسیبهای فراوانش صحبت به میان آورده اند.
تاریخچه چالش ها
اینستاگرام به یکی از شبکه های اجتماعی محبوب در بین ایرانیان تبدیل شده است و این محبوبیت روز به روز در حال افزایش است،به طوری که حالا بسیاری از هنرمندان و سیاستمداران هم به این شبکه اجتماعی پیوسته اند و به طور مستقیم با طرفداران خود در ارتباط هستند. اما چند صباحی است که ایرانیها برای سرگرمی بیشتر چالش هایی را راه اندازی کرده اند که در آن دوستان خود را دعوت می کنند تا عکسی بگیرند و در این چالش ها شرکت کنند، اما باید دید داستان این چالش ها ازکجا آغاز شده و آیا هدف اولیه سازندگان آن جنبه سرگرمی بوده یا چیز دیگر؟
چالش یا همان challenge”” چند سالی است که پایش را در صفحات اینستاگرام فیس بوک و علی الخصوص اینستاگرام باز کرده است و خود “کوین سیستروم ” هم فکر نمی کرده که این برنامه به اشتراک گذاری عکس و ویدیواش تبدیل شود به کلی پیج باعکس های هم تیپ و یک شکل از محتویات کیف و جیب افراد و عکس کارت ملی و غیره با عنوان چالش، به نظر می رسد اولین چالش ها بیشتر به خاطر بالا بردن آمار بازدید از صفحاتشان بوده , و صرفا جنبه تجاری و درآمدزایی داشته است به این صورت بوده که صاحب صفحه با گذاشتن عکس یا متنی خاص از کاربرانش میخواست تا افرادی را تگ کنند تا آنها هم این مطلب راببینند، این فرایند همین گونه پیش رفت تا کم کم پای خلاقیت افراد نیز با آن باز شد و طبق معمول ایرانیان در این خلاقیت ها پیشتاز بودند.
اولین چالش فراگیر که پایش به ایران باز شد و لفظ چالش را با مردم آشنا کرد چالش سطل یخ بود که مورد استقبال بیشتر بازیگران و افراد مشهور بود در این چالش افراد از ریختن یک سطل آب و یخ روی خود فیلم میگرفتند و آن را در اینترنت منتشر میکردند و بعد صد دلار دلار در راه خیریه میپرداختند.
هدف اصلی این جنبش حمایت از بیماری “ALS” یا “اسکرولز جانبی آمیوتروفیک” است که در آن به سلولهای عصبی حمله صورت میگیرد و بدن فلج میشود و فقط مغز توانایی فعالیت دارد.
طولی نکشید که این موج به ایران هم وارد شد وعلاوه بر شرکت چهرههای شناخته شدهای مانند علی کریمی، رضا عطاران، علی دایی، ترانه علیدوستی، مهناز افشار، رامبد جوان و بهرام رادان در این کمپین، طولی نکشید که شبکههای اجتماعی مانند یوتیوب و اینستاگرام پر از ویدئوهای جوانانی شد که با ریختن سطل آب یخ به سرشان، دوستانشان را هم به این چالش دعوت میکردند.
موضوعی که توجه به آن ضروری به نظر میرسد این است که توجه به ویدئوهای آپلود شده نشان میدهد که اغلب شرکتکنندگان ایرانی در این چالش، به این بیماری چندان توجهی ندارند و به نظر میرسد که هدفشان تفریح و گذران اوقات فراغت و گاهی هم نشان دادن اموال شخصیشان بوده و تا حدی این قضیه بیخ پیدا کرده بود که صدای دلواپسان محیط زیست را هم درآورده بود و انتقادات بیشتر بر این بود که چرا ایران که کشوری کویری است و همواره با مشکل آب مواجه است حرکتی اینچنین بایدرواج یابد و سبب شد تا منقدان این حرکت نیز از سویی دیگر چالش کلوخ را راه بیاندازند که چون کیف اش کمتر با استقبال خیلی کمی هم مواجه شد !
چالش ها خوب یا بد؟
روند گسترش چالش ها و استفاده از آنها تا به امروز توانسته فواید زیادی داشته باشد از شناساندن بسیاری از بیماریهای ناشناخته از جمله بیماری “”EB یا همان بیماری پروانه ای یا “اوتیسم”و دیگر بیماری های نادر و ایجاد کمپین برای حمایت از آنها گرفته تا چالش هایی برای جلب نظر مسئولین ایجاد کند.
از جمله چالش عکس با ماسک نسبت به گرد و غبار در شهرهای جنوب ایران و یا حرکات خیر خواهانه ای مثل کمپین جمع آوری درهای بطری برای خرید ویلچر و یا چالش مادرانه برای تجلیل از مقام مادر اما در کنار این موارد برخی چالش ها هم بوده که چندان صورت خوشی نداشته و صرفا نوعی پیروی کورکورانه از مدلهای مشابه و هدفدار جوامع توسعه یافته است و البته در جامعه ما کارکرد و مفهموم مشخص و هدفداری ندارند.
از چالش وسایل درون کیف و عکس های سیاه وسفید گرفته تا چالش مقایسه عکس کارت ملی و چالش وسایل گران قیمت و چالش استخر خانه خود که صرفا چیزی جز افزایش نمود فاصله طبقاتی چیزی در برندارد و یا چالش خیلی ناجوانمردانه ی سرکارگذاشتن پدر و مادر و ترساندن آنها که هیچ یک با اهداف صفحات اینستاگرامی منافاتی نداشته و ندارد.
در پایان باید گفت، خود چالش و ایجاد کمپین ها منافاتی با هم ندارند و چه بسا میتوانند به عده زیادی از انسان ها کمک کرده و حتی با فواید زیاد و فرهنگسازی های خوب همراه باشند، اما این امر در صورتی ممکن خواهد بود که این پیروی از چالش ها بر مبنایی درست و عاقلانه به کار گرفته شوند و برنامه ای مدون پشت هر کدام از آنها باشد.